5 ماهگی
آرشیدای کوچولوی ما امروز 5 ماهه شد و چقدر برای من به عنوان مادر زود گذشت خدا رو شکر دلبندم تا کنون سالم و آروم بود و به اضافه شیر خودم حریر بادوم رو هم بهش میدادم و هم چنین لعاب برنج خیلی خوب رشد کرده و همه چیزش طبیعی بود دیگه دستها و پاهاش رو تکون می داد و صدایی شبیه جیغ به زبان می آورد در گفتن کلمه ق هم بسیار مهارت داشتو خوب تلفظش میکرد عاشق ماشین سواری بود و بیرون از خونه رو خیلی دوست داشت و دیگه هم منو خوب می شناخت و هم بابا حسام رو و مخصوصا با دیدن حسام خیلی ذوق می کرد و دست و پا می زد و مچنان با مامان ماتی رابطه خوبی داشت و ساعتها با هم بازی می کردند به خصوص این چند روز مانده به رفتن مامام که وقت بیشتری ماتی و آرشیدا با هم می ذاشتند و...
نویسنده :
شیدا و حسام
2:21